امیدوارم در روزهای پایانی سال، به سالی که گذشت فکر کنید، کارهای خوب و بد، تصمیمات خوب و بد، تحولات زندگی و آرزوهاتون رو مرور کنید، برای سال بعد برنامه ریزی کنید و برای رسیدن به آرزوهاتون پایداری داشته باشید
متنی که در ادامه نقل میکنم، از آقای دکتر مجید زمانی، از بزرگان حوزه مالی و تجارت در ایران هست که با وجود شرایط بسیار عالی تحصیلی و شغلی از آمریکا به ایران برگشتند. امیدوارم بهش فکر کنید و پاسخ بعضی سوالاتون رو هم بگیرید.
صفحه لینکداین ایشون رو اینجا و آخرین شرکتی که ایشون تاسیس کردن رو می تونید اینجا ببینید.
"نوروز از راه رسیده و جنب و جوش و شادی در سطح شهر موج می زنه. فقط در سطح شهر! ته دل آدما اما، اگر شادی هست، بی مهابا و بی دغدغه نیست، اونطور که شادی باید باشه
دوستان زیادی در مورد رشته من سوال پرسیدن. به طور خلاصه و کلی یکم برم رو منبر!
گرایش من پزشکیه. پس من در مورد دکتری پیوسته بیوتکنولوژی پزشکی اون هم در دانشگاه تهران صحبت میکنم. بقیه گرایش ها و دانشگاه ها شاید شرایط شون فرق کنه.
من به رشته م خیلی علاقه دارم. از لحاظ آینده ی جهان پیش بینی میشه که بیوتک پزشکی آینده بسیار خوبی داشته باشه. شرایط اپلای کردن از رشته ما بسیار خوبه و اکثر هم رشته ای های ما ایران نیستند و در بهترین دانشگاه ها تحصیل میکنند، از جمله Harvard Medical School!! در ایران هم موقعیت های خوبی هست و روی بچه های این رشته خیلی حساب میکنند. ما تمام کارمون تحقیقات و آزمایشگاه هست و در بعضی پست ها، با مریض و کارهای بالینی هم سر و کار داریم اما قسمت مهم کارهای ما در آزمایشگاه با DNA، سلول های مختلف انسانی، جانوری و می، حیوانات آزمایشگاهی و البته کامپیوتر هست. من در دبیرستان به زیست شناسی علاقه نداشتم و واسه همین رفتم رشته ریاضی. بعد واسه اینکه این رشته دکتری پیوسته بود انتخابش کردم! اما وقتی واردش شدم مدام بیشتر و بیشتر به زیست شناسی و پزشکی و ژنتیک علاقه مند شدم.
در این رشته در کارشناسی کلی درس های مهندسی مثل مکانیک سیالات و انتقال حرارت و هم باید پاس کنید که البته به درد گرایش فرآورش میخوره نه پزشکی.
سوالای مصاحبه چیز خاصی نیست و بیشتر اینه که چرا این رشته رو انتخاب کردی و در آینده چه کارایی دوست داری بکنی. همون رتبه مهمه
سال سوم و چهارم سالیانه یک و دویست به دانشجو پول میدن، در مقطع ارشد هم سالی دو و چهارصد. که البته گفتن از سال بعد شاید ندن! بنیاد نخبگان هم هست که شرایطش سخت تر شده ولی معمولا چند سالی به رتبه های خیلی خوب ماهی 150 میده :(
بیشتر بچه ها از سال چهارم کار نیمه وقت دارن.
هیچ نیاز و وم و فایده ای نداره که المپیادی بوده باشین. تلاش تون و روحیه پژوهشگری مهمه.
اگر معدل لیسانس زیر 16 باشه نمیشه بری ارشد و با لیسانس از رشته خداحافظی میکنی! البته من فقط دو نفر در ورودی های 10 سال رو دیدم که اینطوری بشن و اونا هم خیلی تنبل یا بازیگوش و بی علاقه بودن.
اما چند تا نکته!
امکانات ساختمونی و فضای گروه بیوتک خوب نیست و ممکنه اولش توی ذوق تون بخوره
توی کارهای ما که تقریبا همه مواد و سلول و از خارج باید بیاد و خیلی هم گرونه کارهای پایان نامه معمولا به کندی و به سختی پیش میره.
برعکس پزشکی و دندان و اینا کسی تا وقتی به مرحله سوم نرسید بهتون نمیگه دکتر!
همکلاسی هایی تون که میرن دارو و دندان به احتمال زیاد در آینده از شما پول دار تر خواهند شد و کارشون هم راحت تره!
شما اگر خودتون شرکت تاسیس کنید و بیزینس راه بندازید(در ایران) یا یک محقق خیلی تاپ باشین(در خارج) میتونید از پزشکا و داروسازا خیلی پولدار تر بشین. مثل دکتر فریدون مهبودی مالک شرکت های آریوژن و سیناژن و کلی شرکت دیگه که کلی پزشک و داروساز براش کار میکنند.
اگر علاقه به پزشکی و دارو دارین و قصد اپلای ندارید توصیه میکنم اول برین اون رشته و بعد واسه Ph.D (دکتری تخصصی) بیوتکنولوژی بخونید.
موفق باشین.
نوجوان به انگلیسی میشه teenager . میدونید چرا؟ خیلی بامزه ست! از 13 سالگی (thirteen) تا 19 سالگی (nineteen) که انتها شون به teen ختم میشه رو سن و سال نوجوانی می دونند. البته منم هنوز خودم رو نوجوان می دونم!
به خاطر تغییرات جسمی، روحی و اجتماعی در این دوره، بعضی وقتا درک کردن حس و حال خودمون و لذت بردن از زمان کمی سخت میشه و آرزو میکنیم زود بگذره ولی واقعا حیفه. شدیداً قدرش رو بدونید که جزء بهترین سال های بانشاط و بی خیال عمر انسانه! اینجا هم چند راهکار واسه استفاده بهتر و لذت بیشتر از این دوره رو با هم مرور میکنیم.
فقط یک روز به شروع ماه مبارک رمضان مونده. هرکدوم از ما احساس و برنامه ای داریم، بعضی هامون امتحان داریم، کنکور داریم یا کارهای خاصی رو باید انجام بدیم و در عین حال میخوایم روزه بگیریم، بعضی ها قصد روزه گرفتن ندارند، بعضی ها هیجان دارند، بعضی ها کمی استرس دارند که چطور عملکردشون افت نکنه و
با توجه به فرمایش دوستانم، در این پست درباره ی برنامه ریزی در ماه رمضان صحبت خواهم کرد. به جای کلی گویی و مطالب تکراری، دقیقاً نقاط ضعف مون در ماه رمضان رو بررسی میکنیم و یک برنامه ی پیشنهادی که خودم هم ازش استفاده میکنم رو براتون توضیح میدم. این مطلب برای همه ی کسانی که میخوان در این ماه از وقت و فرصت هاشون به درستی استفاده کنند قابل استفاده خواهد بود!
راستش تجربه ی من در ماه رمضان های گذشته بهم ثابت کرده که مهم ترین دلیل افت عملکرد در این ماه، تلقین، بی برنامگی و روحیه ی خرابه. ما مدام به خودمون تلقین می کنیم که چون چندین ساعت گرسنه و تشنه هستیم، حتماً باید کسل و بیحال باشیم و با همه دعوا داشته باشیم!
در قسمت قبل درباره ی قدم اول استقلال، که داشتن تفکر مستقل هست صحبت کردیم. به عنوان یک پسر یا دختر جوان، یک زن یا مرد که تشکیل خانواده داده یا یک نوجوان، باید به طور عملی مستقل بودن رو تمرین کنیم و در زندگی واقعی، به جای اینکه نگاهمون به حرف و کارهای بقیه باشه و زندگی مون کاملاً تحت تاثیر کارهای بقیه باشه، بتونیم برای خودمون مسیر و زندگی خوبی رو بسازیم. شخصیت مستقل و محکم و در عین حال مهربونی داشته باشیم که بقیه مایل باشن دوست یا همکار یا پدر و مادر یا همسری مثل ما داشته باشن، نه اینکه وابسته و به اصطلاح آویزون خانواده و دوستامون باشیم!
اگه به آینده و خوشبختی تون اهمیت میدین، پایه ی اون یعنی استقلال رو محکم بنیان گذاری کنیدکارهایی که باید برای تمرین مستقل بودن انجام بدیم رو در این پست یاد میگیریم. این کارها هیچ محدودیت سنی و زمانی ندارند، پس از همین الان شروع کنید!.
استقلال یکی از مهم ترین ارزش های هر انسانه. از دوران نوجوانی نیاز به استقلال در تصمیم گیری ها و انتخاب هامون خودش رو نشون میده و کم کم با رسیدن به جوانی، هر روز بیشتر نیاز داریم که برای خودمون فکر کنیم، تحلیل کنیم، انتخاب کنیم، تصمیم بگیریم و مستقل عمل کنیم. اکثر خانواده های ایرانی مستقل بودن رو در فرزندانشون پرورش نمیدن و تشویق نمیکنند و حتی جوون های 28-27 ساله هم به خانواده متکی و وابسته اند، چه از لحاظ اقتصادی و چه عاطفی و اجتماعی. بعضی والدین از روی دلسوزی و یا برای جامه عمل پوشوندن به آرزوهای دست نیافته ی خودشون، مایلند به جای راهنمایی کردن، همیشه کنترل کننده باشند.
داشتن تفکر و شخصیت مستقل لازمه ی پیدا کردن علاقه ها و طی کردن مسیر زندگی مخصوص به خود ماست. اگر می بینیم توی جامعه پیروی از مد (چه توی لباس و چه در شغل و تحصیلات و انتخاب همسر) روی زندگی بیشتر افراد تاثیر زیادی داره، اگه می بینیم در بحث ها و تعاملات اجتماعی اکثراً منطق و عقل وجود نداره و همه همون چیزی رو میگن که شنیده اند، اگه برای انتخاب رشته و دانشگاه و مسیر زندگی مون با خانواده و جامعه نمیتونیم کنار بیایم، همه اینا به خاطر مستقل نبودنه.
استقلال پیدا کردن چند مرحله داره. در این پست با اولین قدم برای کسب استقلال، یعنی داشتن تفکر مستقل آشنا میشیم. در هر سن و سال یا موقعیتی که باشید، مطمئن باشین این راهکارها براتون بسیار مفید خواهند بود!
درباره این سایت